سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دچار

چرا گرفته دلت، مثل آنکه تنهایی. 
? چقدر هم تنها! 
? خیال می‌کنم 
دچار آن رگ پنهان رنگ‌ها هستی. 
? دچار یعنی 
? عاشق. 
? و فکر کن که چه تنهاست 
اگر که ماهی کوچک دچار آبی دریای بیکران باشد 
? چه فکر نازک غمناکی! 
? و غم تبسم پوشیده نگاه گیاه است. 
و غم اشاره محوی به رد وحدت اشیاست. 
? خوشا به حال گیاهان که عاشق نورند 
و دست منبسط نور روی شانه آنهاست. 
? نه، وصل ممکن نیست، 
همیشه فاصله‌ای هست. 
اگرچه منحنی آب بالش خوبی است 
برای خواب دل آویز و ترد نیلوفر، 
همیشه فاصله‌ای هست. 
دچار باید بود 
و گرنه زمزمه حیرت میان دو حرف 
حرام خواهد شد. 
و عشق 
سفر به روشنی اهتراز خلوت اشیاست. 
و عشق 
صدای فاصله‌هاست. 
صدای فاصله‌هایی که 
- غرق ابهامند. 


نوشته شده در چهارشنبه 89/4/16ساعت 12:30 عصر توسط دچار نظرات ( ) |


Design By : Pichak